Saturday, August 20, 2005

Burnin Grith

صداي هو-هوي باد با صداي جيز-جيز كاغد مخلوت مشه...

عجيب بود كه من با اونهمه نور ميديدم...

كتاب هديه ي از تو بود آتيشش زدم چون هنوز صداي سوختن پيكره هاي كهنه برام لذت بخش تره ...

اولش چيزي نوشته بودي دروغ نميگم ... شايد با يك تلاش مضاعف ميتونست تاثير گذار باشه.

اما بهرحال الان مطمئنم كه تاثيرش رو از دست داده چون من خيلي وقته كه مردم.

ميدونم هيچكس -و شايد حتي روزي خودم- نمي تونه اين حرفا رو بفهمه ... پس بهتره از آتيش لذت ببرم ...

تولدم مبارك.