Friday, April 01, 2005

VACUUM

یه حس نموری دارم ...

افکار بهم پیچیده و مغوشی از وسط یه دالون -تو مغزم- که از فشار خلا منبست شده رد میشن ....

کورانی وحشتناک تو این دالون حس میکنم

این کوران هوا رو از اطراف جمجمه ام که الان حس میکنم بیشتر به سنگی متخلخل میمونه به داخل میکشه ...

هوایی سرد و نمناک و لزج که خودشو سخت و چندش آور به دیواره های نرم و لزج خاکستری اطراف دالون میچسبونه!....

امروز برای اولین بار احمقانه ترین جواب رو در پاسخ به خواسته-ام شنیدم! ...

حسی بهم داد که تابحال نداشتم –اولین بار حسش میکردم- بدنم داغ شد و سوزش نرم و در عین حال زجر آوری در تمام نسوجم حس کردم ...

بعد احساس سبکی کردم فک کنم خلا از دالون به تمام بدنم منتقل شده بود ...

حس کثیفی از سبکیی کرخ کننده و سمج ... فک کنم اگه پاهامو محکم به زمین نمیچسبوندم از زمین بلند میشدم ....

حس کردم به یه خواب رفتم ... خوابی بهم پیچیده پر از خون و خون آب و ....

چیزی شبیه به این ---- > لجن در لج، لج اندر خون و خون در زهر...

اللبته همه این حسا واسه اون جواب کمدی کلاسیک نبود ... اون به تنهایی ،تنها خنده-ای پر از خلاء ،خشک و زننده ایجاد کرد! –و تا حدی این حس ها رو-

دیدم که با عزیزترینم نمیتونم حتی ده دقیقه با خیال راحت راه برم ...

چرا؟ جون یه عده آدم با دماغ-آیه عقابی با لباسایی که از لجن و مرد آب آکنده-س اون بیرون توی تاریکی یه کوچه خلوت و دنج –در عین حال دلگیر ،احاطه شده با دیوارهای سرد و آجری و درختای خشکیده- با چنگال آیی مثل پای کرکس و دندونایی چون کفتار تیز و شکمی شبیه به کوفته-ای که ترکا درست میکنن -دقیقا با همون وضعیتی که یک مرغ درسته یا نصف مرغ وسطش قرار گرفته- به انتظاری صبورانه و بی پایان نشستن تا اگر چیزی ته جیبت -اشتباها- مونده باشه و خرج نشده باشه ازت بگیرن و با نگاهی مصمم و بی اعتنا چنان سخنان فیلسوفانه –ولی پوچ بی معنی- بزنن و سرزنشت کنن که شب نتونی حتی خواب یک درخت سبز-ه گلابی یا گیلاس رو ببینی ...

بعد توی افکار بهم پیچیدت ولت کنن تا بتونی تا آخرین ذرهء پاهات پیاده راه بری!...

وقتی صدایی از (نمیدونم چی میخواستم بنویسم افکارم پاره شده –چون تلفن زنگ زد!-).... بهرحال میخواستم یه چیزی بنویسم و بعدش بگم نمیدونم چرا این تیکه از شعر یادم میاد...!!!

تفوی دیگری بر عهد و هنجار عرب یا باز،

تفی دیگر به ریش عرش و بر آیین-ه این ایام!!!!!!

1 comment:

Anonymous said...

Keep up the good work »