Wednesday, February 15, 2006

Feeling's I

۱۴:۰۵ ميدان هاشميه:

نگاهها ٫احساسها:

مهم نيس کی‌ايی ٫چی‌ايی بهرحال يه کس کشی همونجا که هسی وايسا.

اندوه. اندوه-ه مزمن شده ٫ثبوت ياقته و حک شده در نگاه و صورت. يعنی ميتونم رد شم؟ بم راه بده ديگه٫ وايسا همونجا.

من ناراضيم ٫تو جزروی از اجتماعی پس مقصری مادرجنده. بيا برو تو کونم٫‌وايسا! من واينميستم.

من يه چيو نميتون درک کنم ... که آدم واسه هيجان عزيزاشو آزار بده!!!!

2 comments:

Anonymous said...

man mitoonam befahmam! [zaboon dar-aari]!!!

Anonymous said...

Best regards from NY! »